توضیحات
این اصطلاح توسط هاوارد گاردنر به عنوان یک ظرفیت محاسباتی انسانی تعریف شدهاست که توانایی یا مهارت ذهنی برای حل مشکلات مکانی مربوط به جهتیابی، تجسم اشیاء از زوایا و مکانهای مختلف، تشخیص چهرهها یا صحنهها یا توجه به جزئیات دقیق را تعریف میکند. گاردنر در ادامه توضیح میدهد که هوش فضایی میتواند برای حل مشکلات در زمینههای مربوط به مشاغل واقع گرایانه، شی گرا و تحقیقاتی مؤثر باشد. این توانایی یک مهارت مغزی است که در افراد دارای نقص بینایی نیز دیده میشود. همانطور که توسط گاردنر تحقیق شدهاست، یک فرد نابینا میتواند اشکال را به روشی غیر بصری تشخیص دهد. استدلال فضایی فرد نابینا به آنها اجازه میدهد تا حساسیتهای لمسی را به محاسبات ذهنی طول و تجسم فرم تبدیل کنند.