من اگر روزی شود نقاش این دنیا شوم
این جهان را عاری از هر غصه و غم میکشم
بهر دلها مهربانی، بی قراری، یکدلی،
هر دلی را در کنار شاخه ای گل میکشم
اندر این دنیا کسی بر کس ندارد برتری
من غنی را با فقیر، یکجا یکسان میکشم
زشت وزیبا خالق وپروردگار ما یکیست
زشت و زیبا، پیش هم، اما انسان میکشم
عشقهایی که در آن بوی خیانت میدهند
تا ابد محکوم دلتنگی به زندان میکشم
هرکجا قلبی شکست، ما بی تفاوت بوده ایم
آری آری بهر دلهای شکسته نیز درمان میکشم
من در این دنیا تمام مردمش را بی درنگ
با تنی سالم، لب خندان، خرامان میکشم…
راز زندگی کجا پنهان شده …
می گویند میز شادی جهان ۴ پایه دارد…